تعامل کاربر که میتوان آن را به عنوان طیف وسیعی از اقدامات و پاسخهای ارادی و غیرارادی کاربران در مواجهه با محتوای یک سامانه رسانهای تعریف کرد، بدون هیچ شک و تردیدی به مهمترین و تعیینکنندهترین عامل موفقیت، بقا و رشد هر نهاد رسانهای در عصر حاضر تبدیل شده است. در مدل سنتی و کهن رسانهای که بر پایه چاپ و پخش خطی استوار بود، رابطه میان رسانه و مخاطب کاملاً یکسویه و غیرقابل انعطاف بود؛ بدین معنا که رسانه به عنوان یک منبع اقتدارگرا و انحصاری پیام را تولید و توزیع میکرد و مخاطب نیز منفعلانه و بدون هیچ امکان معناداری برای پاسخگویی یا مشارکت، آن را دریافت مینمود. این الگوی قدیمی با ظهور انقلاب دیجیتال و به ویژه با همهگیری سکوهای اجتماعی مبتنی بر مشارکت جمعی به کلی دگرگون شده است. امروزه رسانههایی که مخاطب خود را صرفاً یک مصرفکننده منفعل میبینند و برای ایجاد یک گفتوگوی دوسویه و یک جامعه زنده و پویا در حول محور برند خود سرمایهگذاری و برنامهریزی نمیکنند، نه تنها در توسعه خود با شکست مواجه خواهند شد، بلکه اساساً در میان انبوه عظیم رقبا ناپدید شده و به فراموشی سپرده میشوند. تعامل در شکل پیشرفته و ایدهآل خود فراتر از اقدامات ابتدایی و سطحی مانند پسند کردن یا ثبت یک دیدگاه کوتاه است؛ این مفهوم عمیقاً شامل اقداماتی چون به اشتراکگذاری داوطلبانه محتوا که حاکی از تأیید و اعتماد کاربر است، ذخیرهسازی محتوا برای مراجعه مجدد، صرف زمان قابل توجه در تعامل با محتوا، عضویت در خبرنامهها، مشارکت در نظرخواهیها، تولید محتوای سازنده توسط خود کاربران، و در نهایت شکلگیری یک جامعه وفادار و خودجوش میشود که خود به تبلیغکننده و حامی اصلی برند تبدیل میگردد. از منظر علمی و بر اساس مطالعات متعدد در حوزه روانشناسی رسانه و علوم ارتباطات، سطوح بالای تعامل، سنجهای قوی و قابل اعتماد برای اندازهگیری وفاداری، نگرش مثبت و قصد ادامه استفاده از یک سکو محسوب میشود. این پدیده از طریق سازوکارهای روانشناختی مهمی مانند نیاز به احساس تعلق اجتماعی، نیاز به خودافشایی و ابراز وجود، و میل به تأیید شدن تقویت میگردد. افزون بر این، از جنبه فنی و الگوریتمی، موتورهای پیشنهاددهنده و خوراک خبری تمام سکوهای بزرگ جهانی به طور کامل بر پایه معیارهای تعامل طراحی و بهینهسازی شدهاند. الگوریتمهای هوشمند این سکوها به طور مداوم میزان درگیری کاربران با هر قطعه محتوا را پایش کرده و محتوایی که نرخ تعامل بالاتری را ایجاد میکند، به عنوان محتوای باکیفیت و مرتبط شناسایی کرده و آن را به مخاطبان بسیار گستردهتری نمایش میدهند؛ این امر به نوبه خود یک چرخه نیکو را ایجاد میکند که در آن محتوای پربازده، دسترسی بیشتر، مخاطب بیشتر و در نتیجه تعامل بالاتری را به همراه میآورد و این چرخه همچنان به حرکت رو به جلوی خود ادامه میدهد. در نقطه مقابل، محتوای فاقد جذابیت برای ایجاد تعامل، به سرعت توسط الگوریتمها نادیده گرفته شده و در انبوه اطلاعات گم میشود. بنابراین، طراحی راهبرد محتوای هر رسانهای در گام اول باید بر مبنای درک عمیق از نیازها، علایق و نقاط درد مخاطب هدف صورت پذیرد و در گام بعدی باید با به کارگیری روشهای خلاقانه، هوشمندانه و مداوم، مخاطب را به یک مشارکتکننده فعال تبدیل نماید. این مهم میتواند از طریق طرح پرسشهای برانگیزنده و باز، ایجاد چالشهای تعاملی، اجرای نظرخواهیهای جذاب، اختصاص فضایی برای ابراز نظر کاربران، استفاده از ویژگیهای تعاملی گوناگون سکوها مانند استوری، پخش زنده و بازپخش، و قدردانی صمیمانه از مشارکت کاربران محقق شود. در نهایت باید به این نکته کلیدی اذعان داشت که در اقتصاد توجه امروزی، جایی که زمان و تمرکز کاربران بزرگترین سرمایه به شمار میرود، این تعامل کاربر است که ارزش واقعی را میآفریند و به عنوان تنها برتری رقابتی پایدار برای یک رسانه، بقا و رونق آن را در درازمدت تضمین مینماید.
به قلم: دکتر سید محمدرضا حسینی علی آباد – فعال رسانه و استاد دانشگاه