رسانههای اجتماعی و سلامت روان: تأثیر شبکهها بر ذهن ما
در عصری که رسانههای اجتماعی بهمثابه شاهرگهای ارتباطی جوامع مدرن عمل میکنند، تأثیرات عمیق و چندلایهی این پلتفرمها بر سلامت روان انسانها به موضوعی حیاتی و در عین حال پیچیده بدل شده است. این شبکهها، که روزی با وعدهی تسهیل ارتباطات و گسترش دموکراسی اطلاعاتی متولد شدند، امروزه به عرصهای تبدیل شدهاند که در آن، مرزهای بین واقعیت و توهم، سلامت و بیماری، و ارتباط و انزوا به شکلی بیسابقه محو شدهاند. در این میان، ذهن انسان بهعنوان اصلیترین قربانی این تحولات، در معرض فشارهایی بیسابقه قرار گرفته است. این نوشتار با نگاهی عمیق و موشکافانه، به بررسی تأثیرات رسانههای اجتماعی بر سلامت روان میپردازد و با واکاوی لایههای پنهان این پدیده، تلاش میکند تا تصویری جامع و همهجانبه از این موضوع ارائه دهد.
رسانههای اجتماعی و احساس مقایسهگری: زخمی که هرگز التیام نمییابد
یکی از عمیقترین و مخربترین تأثیرات رسانههای اجتماعی بر سلامت روان، ایجاد و تشدید احساس مقایسهگری اجتماعی است. کاربران این پلتفرمها، بهویژه در شبکههایی مانند اینستاگرام و تیکتاک، در معرض سیلابی از تصاویر و روایتهایی قرار میگیرند که زندگی دیگران را در قالبهایی ایدهآلشده و غیرواقعی به نمایش میگذارند. این تصاویر، که اغلب با فیلترها، ادیتهای حرفهای و نمایش گزینشی لحظات مثبت زندگی همراه هستند، بهسرعت به استانداردهایی غیرواقعی برای مقایسه تبدیل میشوند. کاربری که خود را در برابر این استانداردهای دستنیافتنی میسنجد، بهناچار در دام احساس ناکافی بودن، حقارت و کاهش عزت نفس گرفتار میشود. این احساسات، که بهتدریج در لایههای عمیق روان رسوخ میکنند، میتوانند به بروز اختلالات روانی جدیتری مانند افسردگی، اضطراب و حتی افکار خودکشی منجر شوند.
پژوهشهای متعدد در حوزهی روانشناسی اجتماعی نشان دادهاند که بین استفاده از رسانههای اجتماعی و افزایش سطح اضطراب و افسردگی، بهویژه در میان نوجوانان و جوانان، رابطهای مستقیم و معنادار وجود دارد. این گروههای سنی، که هویتشان در حال شکلگیری است، بهطور ویژه در برابر تأثیرات منفی این پلتفرمها آسیبپذیر هستند. آنها نه تنها خود را با همسنوسالان خود مقایسه میکنند، بلکه در معرض فشارهای ناشی از انتظارات غیرواقعی جامعه نیز قرار میگیرند. این فشارها، که بهصورت مداوم و از طریق رسانههای اجتماعی تقویت میشوند، میتوانند به بروز بحرانهای هویتی، احساس گمگشتگی و حتی اختلالات شخصیتی منجر شوند.
اعتیاد دیجیتال: زنجیرهای نامرئی که ذهن را به اسارت میگیرد
اعتیاد به رسانههای اجتماعی، بهعنوان یکی از چالشهای نوظهور سلامت روان در عصر دیجیتال، موضوعی است که نیازمند توجهی جدی و فوری است. طراحی این پلتفرمها، که بر اساس الگوریتمهای پیچیدهی روانشناسی رفتاری و علوم اعصاب صورت گرفته است، بهگونهای است که کاربران را بهصورت مداوم درگیر نگه میدارد. هر لایک، هر کامنت و هر نوتیفیکیشن، بهمثابه یک محرک عصبی عمل میکند که سطح دوپامین را در مغز افزایش میدهد. این مکانیسم، که مشابه فرآیندهای اعتیاد به مواد مخدر است، بهتدریج کاربران را به دام چرخهای بیپایان از وابستگی روانی میاندازد.
مطالعات نوروساینتیفیک نشان دادهاند که استفادهی بیش از حد از رسانههای اجتماعی میتواند به تغییرات ساختاری در مغز منجر شود. بهویژه در مناطق مرتبط با توجه، حافظه و کنترل تکانهها، این تغییرات میتوانند به کاهش تمرکز، اختلال در عملکردهای شناختی و حتی افزایش رفتارهای تکانشی منجر شوند. علاوه بر این، اعتیاد دیجیتال میتواند به اختلالات خواب، افزایش سطح استرس و کاهش کیفیت زندگی منجر شود. کاربرانی که ساعتها از وقت خود را در این پلتفرمها سپری میکنند، اغلب از احساس خستگی مزمن، بیحوصلگی و کاهش انگیزه رنج میبرند.
فرصتهای پنهان: رسانههای اجتماعی بهمثابه ابزاری برای بهبود سلامت روان
با وجود تمامی چالشها و تأثیرات منفی، رسانههای اجتماعی میتوانند بهعنوان ابزاری قدرتمند در بهبود سلامت روان نیز عمل کنند. این پلتفرمها، که بهطور بالقوه قادر به ایجاد ارتباطات اجتماعی گسترده و فرامرزی هستند، میتوانند به کاهش احساس انزوا و تنهایی کمک کنند. برای افرادی که به دلایل جغرافیایی، اجتماعی یا روانی از شبکههای حمایتی سنتی دور هستند، رسانههای اجتماعی میتوانند بهمثابه پلی برای برقراری ارتباط با دیگران عمل کنند. گروههای حمایتی آنلاین، که در آنها افراد مبتلا به بیماریهای روانی میتوانند تجربیات خود را به اشتراک بگذارند، نمونهای بارز از این فرصتها هستند.
علاوه بر این، رسانههای اجتماعی بهعنوان ابزاری قدرتمند در افزایش آگاهی دربارهی مسائل سلامت روان عمل میکنند. کمپینهای آنلاین، که با هدف کاهش انگ اجتماعی مرتبط با بیماریهای روانی راهاندازی میشوند، میتوانند به تغییر نگرشهای عمومی و تشویق افراد به دنبال کردن درمان کمک کنند. بهعلاوه، این پلتفرمها امکان دسترسی به منابع اطلاعاتی و خدمات حمایتی را برای افراد در مناطق محروم فراهم میکنند. در این زمینه، نقش اینفلوئنسرها و چهرههای مشهوری که دربارهی تجربیات خود با بیماریهای روانی صحبت میکنند، بهویژه قابل توجه است.
راههای مقابله: چگونه از رسانههای اجتماعی بهگونهای سالم استفاده کنیم؟
در مواجهه با تأثیرات دوگانهی رسانههای اجتماعی بر سلامت روان، ضروری است که کاربران راهکارهایی را برای استفادهی سالم و متعادل از این پلتفرمها اتخاذ کنند. نخست، محدود کردن زمان استفاده از رسانههای اجتماعی میتواند به کاهش تأثیرات منفی آن کمک کند. تنظیم زمانبندی مشخص برای استفاده از این پلتفرمها و اجتناب از استفاده در ساعات پایانی شب میتواند به بهبود کیفیت خواب و کاهش اضطراب کمک کند. دوم، کاربران باید آگاه باشند که محتوای موجود در رسانههای اجتماعی اغلب بازتابی واقعی از زندگی افراد نیست. آموزش مهارتهای تفکر انتقادی میتواند به کاربران کمک کند تا از دام مقایسهگری اجتماعی اجتناب کنند. بهعلاوه، دنبال کردن صفحات و افرادی که محتوای الهامبخش و مثبت ارائه میدهند، میتواند تأثیرات منفی را کاهش دهد. سوم، ایجاد تعادل بین زندگی آنلاین و آفلاین ضروری است. شرکت در فعالیتهای اجتماعی واقعی، ورزش و گذراندن وقت با خانواده و دوستان میتواند به بهبود سلامت روان و کاهش وابستگی به رسانههای اجتماعی کمک کند.
جمعبندی: ذهن در عصر دیجیتال
رسانههای اجتماعی، بهعنوان یکی از بارزترین دستاوردهای عصر دیجیتال، تأثیراتی عمیق و چندلایه بر سلامت روان انسانها دارند. در حالی که این پلتفرمها میتوانند به افزایش ارتباطات اجتماعی، آگاهیبخشی و دسترسی به منابع اطلاعاتی کمک کنند، استفادهی نادرست از آنها میتواند به احساس مقایسهگری، اضطراب، اعتیاد دیجیتال و کاهش کیفیت زندگی منجر شود. بنابراین، آگاهی از تأثیرات این شبکهها و اتخاذ راهکارهای مناسب برای استفادهی متعادل از آنها، گامی ضروری در جهت حفظ و بهبود سلامت روان در عصر دیجیتال است. در نهایت، همکاری بین محققان، سیاستگذاران و توسعهدهندگان پلتفرمها میتواند به ایجاد محیطی سالمتر و ایمنتر در فضای مجازی کمک کند.
به قلم: دکتر سید محمدرضا حسینی علی آباد – مدیرمسئول روزنامه کارآفرینان اجتماعی